میخام بنویسم
انگار فقط باس بنویسم
دوس دارم شاد بنویسم
ینی نیمه ی پره سطل آشغالو نگاه کنم
اما را دستم نیس
تو کتم نمیره
انگار مجبورم
واقعا دوس ندارم این پست رو بنویسم
اما انگار فقط مجبورم بنویسم
هیچ راهی نیست از عالم خیال به اتاقم پرت نشم
این روزا من میگم هوا بس ؛؛ ناجوانمردانه ؛؛ گرم است
و قلیل منکم متذکرون !
من میگم آدما خیلی عجیبن تو چی میگی؟
آگاه باشید و بدانید که آن روز که او چیره است همچون همیشه ی گذشته.پست های وبلاگ هایتان زنده میشوند !
باشد که همه رسالت خود را بیانجامند!
کی میدونه؟شاید همه فهمیدن!