از هر سمتی میرم دارم بر میگردم

از هرسمتی هم بر میگردم, دارم میرم. مشکل اینجاس, چرا اصلا عجیب نیس تا یکم گم بشم ؟

از هر سمتی میرم دارم بر میگردم

از هرسمتی هم بر میگردم, دارم میرم. مشکل اینجاس, چرا اصلا عجیب نیس تا یکم گم بشم ؟

!

همه یه اظهار نظری درباره ؛ انسان ؛ دارند!  

ما نیز بر آن شدیم که همچون پیشینیان و معاصران  و آیندگان فلان! 

 

انسان:فریب کاری است فریب خورده! 

  

**و نگویید ایمان آوردیم بگویید مسلمان شدیم!" 

داستان راستان !

یه روزی یکی یه جایی یه جعبه سنگینی که از یه عالمه طلا ساخته شده بود  

 

رو برمیداره 

 

هی نمیتونه هی برمیداره 

 

هی نمیتونه هی برمیداره 

 

هی برمیداره اما نمیتونه 

 

هی هی هی هی اما نمیتونه 

 

چون جعبه سنگین بوده 

 

نه 

 

چون جعبه از طلا بوده 

 

آخرش کمرش میشکنه

بدون عنوان دیوونشم

ازین ور  میرفتیم دیوونشم 

ازون ور میرفتیم دیوونشم 

ازون ور رفت دیوونشم 

از همون ور رفت دیوونشم 

ازون ور دیده نمیشد دیوونشم 

ازین ور رفتم دیوونشم 

از همین ور داشتم میرفتم دیوونشم 

ازون ور رسید دیوونشم 

ازین ور نرسیده بودم دیوونشم 

ازین ور طول کشید رسیدم دیوونشم 

ازین ور و ازون ور من رفتم و اون رفت من اومدم و اون اومد دیوونشم 

ازین ور آسوده دیوونشم 

ازون ور آسوده دیوونشم 

از آسودگی دور نیستم  دیوونشم 

 

 

از هر وری بره از هر وری بیاد دیوونشم 

از هروری برم از هروری بیام دیوونشم  

از هروری برسه دیوونشم 

از هروری برسم دیوونشم 

از هروری هرچقدر طول بکشه دیوونشم 

از هروری بریم و بیایم دیوونشم 

از هروری بیاساید از هروری بیاسایم دیوونشم 

 

 

از هرآلاچیقی که توش فقط سیگار میکشن دیوونشم 

از اونجایی که نمیدونن آلاچیق خالی هم بود دیوونشم  

از اونجا که رفتیم دیوونشم 

از آلاچیقی که خالی شد دیوونشم 

از اونجا دیگه دوده سیگاری ندیدم دیوونشم 

 

 

از هر اخترکی که بریم و بیایم دیوونشم 

آخه من مسوول گلم هستم  دیوونشم  

پرتو پزشکی

دل عقل شش{shosh} 

مسئله این است